test
test
test
test
test
test
test
test
قسمت سوم
ضربه مغزی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
صدای زنگ خواستگار نفسش را بند آورده بود و به زور آب دهانش را قورت میداد اما ذره ای تغییر در چهره ی بی تفاوتش احساس نمیشد
نامرتب بودن لباس هایش را بهانه کرد و از میان جمعیت خارج شد و سمت اتاق خواب رفت
با عجله چشمانش را بست و پلک هایش را روی هم فشار داد
تا ناهید را مقابل آیینه نبیند که دل در دلش نیست و از چشمانش ذوق و شوق سرازیر است
وارد اتاق شد و تکیه بر دیوار داد و زانوهایش را بغل کرد
خیره به در و دیوار و سیگار پشت سیگار
این همان اتاقی بود که در کودکی برای اولین بار بافتن مو را لای گیسوهای ناهید یاد گرفته بود
این همان اتاقی بود که ساعت ها نشسته و با ناهید ریاضی کار کرده بود
این همان اتاقی بود که وقتی ناهید خبر مرگ پدر بزرگ را شنید،دو ساعت در بغل خسرو گریه کرده بود تا آرام شود
این همان اتاقی بود که بوی کودکی شان را میداد
بوی عشقی که شاید از همان روزها شعله ور شد اما دم نزد
قاب عکسی روی دیوار چشمانش را گرفت که ناهید دستانش را دور گردن خسرو حلقه زده بود
بی اختیار دستش را روی گردنش کشید و قاب عکس را محکم بغل کرد و روی زمین نشست
صدای جمعیت به گوشش میرسید، صدای عروس خوشگلم به گوشش میرسید صدای خنده و صدای ناهید که پلک هایش را میدوخت
در حال خودش به سقف زل زده بود که ناگهان ناهید به همراه خواستگارش بی هوا وارد اتاق شدند
سراسیمه از جا پرید
قسمت دوم
عطر شال و گیسوی تو
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آسمان ابری بود و باران نم نم میبارید
در جای همیشگی اش ، بالکن خانه ی ماه بانو لم داده و با سازش ور میرفت
دو ساعتی به آمدن خواستگار مانده بود که ناهید با پیراهنی یکدست سفید و شال آبی رنگ وارد بالکن شد
be name khoda
created by khengoolestan developer
↓start log↓
prossec for config filiping slider
config fliping slider ok
|
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم